گيلان در زمان های دور شامل وسعتي از كنار اردبيل و خلخال در مغرب تا كلاردشت در مشرق بود كه خاك آن از سوي شمال به دريا و از جنوب به شهر قزوين مي رسيد و اين وسعت گاه گاه به سبب عوامل سياسی و يا اجتماعی كم و يا زياد مي شد .
در قرن های اوليه ي پيش از ميلاد ، اين خطه مسكن اقوام مختلف از جمله كادوسی ها و كاس ها بود. طبق نوشته اوستا ، آريايی ها در مسير مهاجرت خود ، به تعبيري (( ورن )) و ((مازن)) يعني گيلان و مازندران را نيز به متصرفات خود اضافه نمودند و با ادغام نژادي با مردم اين سرزمين ، موجب پيدايش تيره هاي مختلفي از جمله گيل و ديلم دركناره هاي دريای خزر نشد كه گيل ها دركنار دريا و ديلم ها دركوهستان زندگي مي كردند .
هيچيك از ساكنان منطقه ، نه كاس ها ، نه آريايي ها ، نه كادوسي ها و نه آماردها كه درعمارلو و حاشيه ي سفيدرود زندگي مي كردند و جنگجوترين طايفه غير آريايي بودند ، هرگز به اطاعت سلسله ي پادشاهان پيش يا بعد از ميلاد در نيامدند ، به طوري كه درهيچكدام از كتيبه های رسمي پادشاهان ايران ، شرحي كه دليل تابعيت آنان باشد ، ديده نمي شود . طبق نوشته ي نولاكه ، نه كادوسيان از هخامنشيان اطاعت مي نمودند و نه در دوره هاي بعد مردم ناآرام ديلم كه در سواحل غربي جنوب درياي خزر مي زيستند خود را مطيع ساسانيان نمودند.
گيل ها دراوايل سده ششم پيش از ميلاد نيز به استقلال زندگي مي كردند . آنها طبق تقاضاي كوروش هنگام محاصره ي بابل ... (ادامه مطلب)
.
.